خلاصه داستان: دونالد با سگ های شگاری و گوفی سوار بر هوراس گردن اسبی در حال شکار روباه هستند اما روباه از دست هر دوی آن ها فرار می کند.بعضی دیگر از کاراکتر های دیزنی هم در این پایان این فیلم نقش دارند…
خلاصه داستان: دونالد می شنود که یک فیلسوف رادیویی توصیه می کند وقتی عصبانی می شود، تا ده بشمارد و بخندد. وی برای انجام این کار تلاش می کند. وقتی مشکلاتی با کاترپیلار برایش پیش می آید، سعی کند خود را آرام کرده و تا ده بشمارد. اما...
خلاصه داستان: دونالد و گوفی در جنوب یخ زده (قطب جنوب) با رویکردهای مختلف ، ردیاب هستند. دونالد یک پنگوئن را می بیند و لباس را به عنوان یکی می بیند تا او را به سمت بلوک خرد کند. طعمه های مسخره یک تله با ماهی (سپس مانند یک گردو برای گرفتن ... عمل می کند ...
خلاصه داستان: دونالد اردک در یک سفر کمپینگ در پارک ملی یلوستون پیشاهنگ خواهرزاده خود است ، اما عدم مهارت های رهبری وی منجر به پیشاهنگان می شود که پس از دیگری به یک پیشاهنگ کمک کنند.
خلاصه داستان: خواهر دونالد، دامبلا، سه پسرش هیوی، دیویی و لویی را برای دیدن عمویشان دونالد می فرستد. آنها ثابت می کنند که کنترل بچه ها بسیار سخت است ، حتی با کمک کتاب تربیت کودکان.
خلاصه داستان: رابرت برای به دست آوردن حساب بزرگی که از او فرار کرده است، دست به هر کاری خواهد زد. تجارت روابط عمومی او فرشتگان عمومی را از شرورهای ثروتمند می سازد. ژان به کسی نیاز دارد که کاغذ را ذخیره کند و او رابرت را می خواهد.
خلاصه داستان: قهرمان جنگ جهانی اول "دیک کورتنی" همیشه رهبری مافوقهای خود را به سخری می گیرد اما پس از مدتی به فرماندهی اسکادران منصوب شده و درسهای سختی در مورد فرستادن زیردستان خود به آغوش مرگ را می آموزد...