خلاصه داستان: چاندراموخی شیملا را ملاقات می کند و متوجه می شود که او تناسخ پارو، دختری است که مورد تجاوز و قتل قرار گرفته است. او که از گذشته تاریک خود رنج می برد، تلاش می کند تا مجرمان را به دست عدالت بسپارد.
خلاصه داستان: فیلم اتفاقات هفته آخر زندگی "آدولف هیتلر" را در داخل و بیرون پناهگاه زیرزمینی او در برلین در خلال نبرد برای تصاحب شهر، به تصویر می کشد ...
خلاصه داستان: در سال ۱۹۳۱ کانادا ، جانسون متخلف یوکون با صاحب سگی درگیر شد که بعداً با متهم کردن علنی جانسون به قتل و در نتیجه ایجاد تعقیب پلیس در بیابان تلافی کرد...
خلاصه داستان: دهه ی ۱۹۳۰ مأموران اطلاعاتی به باستان شناس و ماجراجوی امریکایی، «ایندیانا جونز» (فورد) می گویند که «هیتلر» در پی یافتن صندوق مقدس گم شده است تا از آن برای مقاصد سلطه جویانه اش استفاده کند. آنان از «جونز» می خواهند تا صندوق را پیدا کند و به امریکا بیاورد.
خلاصه داستان: این کارتون داستان ووک، یک بچه روباه، است که از لانه خود خارج می شود و هنگام بازگشت، از طریق عموی خود متوجه میشود که همه خانواده او توسط یک شکارچی کشته شده اند…
خلاصه داستان: لیو یونگ و سان چین (کره ای که پنج زهر را از سریال محبوب بین المللی چانگ چه لگد می زند) برای تحقیق در مورد قتل های رزمی یک شمشیرباز ظاهراً مجروح مرگبار با هم همکاری می کنند، اما فریب، مرگ و ...
خلاصه داستان: افسر مولداون باید یک پرونده در مورد سرقت را حل کند. یک باند خلافکار به بانک مرکزی دستبرد زده اند مولداون در تلاش برای گرفتن آنها و رهبر خلافکارها ریکا پاسارین می باشد , با استفاده از برادر او، که یک دزد جیب بر است و...
خلاصه داستان: زي (فو شنگ) و جيو جي (چانگ چان پنگ) دو جوان رزمي کار ، خوش قلب اما طماع ، به خاطر به دست آوردن گنجينه گمشده ژانگ بائوزي با استاد وو ژيانگ (گوردون ليو چيا هوي) طرح دوستي مي ريزند، آنان گمان مي کنند معبد فائو محل اختفاي گنجينه است و ...
خلاصه داستان: معلم مدرسه عوض میشود و آقای پربونی با آن عینک یکچشمی و خطهای پیشانیاش که خیلی خشک و عصا قورت داده به نظر میرسد، بهجای خانم دلگارچی به کلاس میآید. از موقعی که آقای پربونی شروع میکند و قصههای اندوهگین و عبرتآموزش را سر کلاس برای بچهها تعریف میکند، همه از اینرو به آنرو میشوند، جز فرانچی. اما آقای پربونی ولکن معامله نیست، او که با گفتن هر داستان، باعث میشود هر کدام از بچهها به طریقی با قهرمان داستانش همزادپنداری کنند و به پهنای صورت اشک بریزند، آنقدر میان داستانهایش میگردد تا بالاخره یک قهرمان (ضدقهرمان) مشابه فرانچی مییابد و او را به زانو درمیآورد. راوی داستانهای هر قسمت، انریکو است؛ یکی از بچههای خانوادهدار و متشخص مدرسه که وقایع را در دفتر خاطراتش ثبت میکند و در واقع، نتیجهگیری اخلاقی پایان هر داستان، از زبان او است.