خلاصه داستان: داستان شنل قرمزی معروف را همه ی ما شنیدیم اما اینبار در این انیمیشن جور دیگری به قضیه نگاه شده. آیا واقعا همه ی مشکلات زیر سر گرگ داستان است یا… . با یکدیگر به تماشای این انیمیشن مینشینیم تا ببینیم واقعا چه کسی مقصر اصلی است. داستانی پلیسی که باید قدم به قدم آن را ببینید تا متوجه شوید چه کسی سارق دستورالعمل های شیرینی پزی است.
خلاصه داستان: والاس و سگ وفادارش، گرومیت، برای کشف رمز و راز در پس خرابکاری در باغی که دهکده آنها را گرفتار می کند و مسابقه بزرگ سالیانه پرورش سبزیجات را تهدید می کند، تصمیم می گیرند.
خلاصه داستان: کاپیتان “اسمیت” به همراه چند تن از دوستانش برای فرار از جنگ داخلی، بوسیله “بالون” از اردوگاه جنگی فرار میکنند. آنها چندین روز سرگردان هستند تا اینکه بالون در یک جزیره ناشناخته سقوط میکند و…
خلاصه داستان: شینوبی قلب زیر تیغ؛ فیلمی ژاپنی درام به کارگردانی تن شیمویاما است. بعد از چهارصد سال جنگ و درگیری بین جنگجویان شینوبی و قبایل تسوباگاکور، ارباب هاتوری هانزو اعلام می کند که باید صلح بین آن ها برقرار شود. بعد از مدتی شاه توسط مشاورانش قانع می شود که این قبایل جنگجو برای قلمرو او خطر آفرینند و تصمیم می گیرد تمام آن ها را از بین ببرد…
خلاصه داستان: نقشه پرواز؛ فیلمی در سبک مهیجِ روانشناسانه معمایی به کارگردانی روبرت شونتکه است. جوانی به نام «کایل» قصد دارد به همراه فرزندش به کشورشان بازگردد. «کایل» و فرزندش در هواپیما به خواب می روند. اما وقتی «کایل» بیدار می شود، می بیند خبری از فرزندش نیست و نام فرزند او در فهرست مسافران نبوده و هیچ یک از خدمه و مسافران بچه را اصلا ندیده اند…
خلاصه داستان: یک مترجم در تالار مجمع عمومی سازمان ملل به طور اتفاقی از حرف های مردی که با زبانی متفاوت صحبت میکند با خبر میشود که بر ضد جان حاکم یک کشور توطئه ای در جريان است اما…
خلاصه داستان: درحالیکه تمامی کودکان یک سرزمین، به بیماری ناشناختهای مبتلا شدهاند، سه مرد مرموز، به آنها وعدهی بهبودی میدهند. آنها با این روش، کودکان را دزدیده و شست و شوی مغزی میدهند اما فردی به نام «کلود» قصد دارد جلوی این کار را بگیرد.
خلاصه داستان: استرالیا، دهه ی 1880. «برادران برنز» به دلیل جنایت و اذیت و آزار مردم از دست قانون فراری هستند. تا این که دو تن از برادرها به نام های «چارلی» (پیرس) و «میکی» (ویلسن) دستگیر می شوند. پلیس بریتانیایی، «سروان استنلی» (وینستون) به «چارلی» پیشنهاد می کند که اگر بتواند برادر سوم، «آرتور» (هیوستن)، را بیابد و بکشد، حاضر است «چارلی» و «میکی» را از مجازات برهاند...